برای کبوترها دانه می پاشم
به گلدان های پشت پنجره آب می دهم
پنجره را باز می کنم
به خورشید می گویم: صبح به خیر
نگران نباش
همه چیز مثل گذشته است
***
کاش
خانه ی ما پنجره ای
برای دیدن تو داشت
پنجره ای که می شد از آن
رقص درختان حیاط را
تماشا کرد
***
من هیچ وقت کاری نمی کنم
که مجبور باشم
از کسی عذرخواهی کنم
اما
همیشه به خودم می گویم
من را ببخش
***
عنوان: طهران، خیابان جمهوری (شعرهای آزاد)
شاعر: سید احمد حسینی
ناشر:هنر رسانه اردی بهشت
سال نشر: چاپ دوم 1393
شمارگان:1500 نسخه
شماره صفحه:100 ص.
موضوع:شعر فارسی -- قرن 14
قیمت:50000 ریال.
آیدی کانال تلگرام: @marhoomsah
لینک کانال تلگرام:
https://telegram.me/joinchat/Cmn7azz-ufDSTt0WKkxEYA
کتاب غزلمتن از توریسم تا تروریسم، رخدادیست از یک واقعیت در زیست انسان قرن بیست و یک. شاعر این کتاب، از توریسم تا تروریسم را کتاب روایت میداند.
زیرا در این کتاب، این خود کلمات هستند که روایت را رقم میزنند و شاعر تنها نویسنده چیستی و چگونگی روایت است. شاید گفته شدن این جمله از ژاک دِریدا خالی از لطف نباشد که: «واژگان تنها به واژگان دیگر اشاره دارند. معنا وابسته به داننده است و نه متن، و زمانی بروز مییابد که مفسر با متن به گفتگو در آید.» پس هیچکس جزء کلمات حق دخالت در روایت را ندارند.
برای اینکه هیچ عنصری، جزء کلمات به خوبی نمیتواند متن را تفسیر کند و روایت پنهان و آشکار را به جلوه درآورد.
غزلمتنی از کتاب را با هم میخوانیم.
مرا بردند دریا
پیش ماهیها رها کردند
مرا از چشمهایی آبیات
دریا جدا کردند
زمانی
ناخداشان بودم و
اما نفهمیدند
مرا بردند
در هفت آسمان
آنجا خدا کردند
برادرهایی بی دینم
برادرهایی دیندارم
مرا انداختند در چاه و با گریه
صدا کردند
همانهایی که
تا دیروز
با من زندگی کردند
نشستند و برای مردنم
هر شب دعا کردند
مرا که سالها
از عشق می گفتم
چه پیشآمد
ببین!
با شوق بی حدّ غزلهایم چهها کردند
مرحوم سید احمد حسینی
مرا بردند دریا
پیش ماهیها رها کردندمرا
از چشمهایی آبیات
دریا جدا کردند
زمانی
ناخداشان بودم و
امّا نفهمیدند
مرا بردند
در هفتآسمان
آنجا خدا کردند
برادرهایی بیدینم
برادرهایی دیندارم
مرا انداختند در چاه و با گریه
صدا کردند
همانهایی که
تا دیروز
با من زندگی کردند
نشستند و برای مردنم
هر شب دعا کردند
*
مرا که سالها
از عشق میگفتم
چه پیشآمد
ببین!
با شوق بیحـّدِ غزلهایم چهها کردند
از توریسم تا تروریسم/ چاپ سوم
مرحوم سید احمد حسینی
نشر نیماژ
سارا نبودی
چشم
گریان را ببینی
آن قدر
باریدم که
ب
ا
ر
ا
ن را ببینی
وَللَـه
که بی
تو
شهر،
خود را
حبس میکرد
بهتر!
نبودی
بغضِ
طهران را
ببینی
تهران مان،
طهران
نشد
بهتر!
نبودی
این
راهزن،
این
راه بندان را
ببینی
بیبی
به
چشمان تو دل خوش کرده
سارا
کافیست
عکس
لای قرآن را ببینی
رفتی...
لَقد...
ماندم...
خَلَقنا...
فی کبد
را
از بر
شدم
تا رنج
انسان را ببینی
بیبی
خودش
میگفت:
سارا
قسمت توست
بیبی
خودش
میگفت:
فنجان
را ببینی
از ترکهها
بر پای
سارا مینویسی
وقتی
که
کابوسِ
دبستان را ببینی
آنقدر
پشت
پنجره ماندم که شاید
یک
لحظه
این
سوی خیابان را ببینی
راضی
به
مرگت میشوی
مانند
سارا
وقتی
نخواهی
خانِ
چوپان را ببینی
وقتی که دیدم
زود
سرما میخوری، باز
تقویم
را
بستم
زمستان
را
نبینی
مرحوم سید احمد حسینی
لینک مستقیم دانلود آلبوم صوتی سعادتآباد:
http://www.navaar.ir/…/%D8%B3%D8%B9%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D8%A…
آدرس خرید اینترنتی برخی از کتابهایم
خصوصن آبی / چاپ دوم
فوکوس
طبقهی اول ـ اول شرقی/ چاپ دوم
از توریسم تا تروریسم / چاپ سوم
چسبی به نام زخم / چاپ ششم
چقدر قیافهی شما برایم آشنا نیست/ چاپ سوم
غزل روزگار ما جلد اول/ چاپ پنجم
سه بعلاوه یک / چاپ دوم
http://kharid-interneti.ir/product/view/55645b8b3b102cd1063556cf
غزل روزگار ما جلد دوم
ساراییسم / چاپ هفتم
یک)
فروغ بی شک از قد و قوارهی شعر روزگارش بیشتر بود. حتا اندوه شعرهایش هم با اندوه شعرهای روزگارش فرق داشت. او خودش را مینوشت و راوی شعرهایی از جنس زندگی بود. بر خلاف آنچه این روزگار می خوانم و می خوانید. (در اینجا لازم است به این نکته اشاره کنم که در روزگار ما کمتر شاعریست که این توانایی را داشته باشد. توانایی خویشتن نوشتن. خویش بودن. خویش راویگری و ...).
وجه تمایزش را در بوق و کرنا نکرد. هیچ کجا مدعی "ترین" نبود. بلکه تنها شعر را در بهترین بستهبندی عرضه کرد و شعرهایش خود سند حرفهای من است.
شما وقتی فروغ را میخوانید، با فروغ مادر مواجهاید. با فروغ زن، فروغ معشوق، فروغ گریزان از زندگی مشترک، فروغ معترض، فروغ فعال اجتماعی و هزاران فروغ دیگر.
اما این روزها چه؟!
شاعران هم عصر ما یکی هستند و هیچ نیستند. تنها مدعیانی بیش نیستند. چه زنهای شعربافت چه مردان شعرساز.
دو)
سالهاست که پایم را هیچ جلسهی شعری نگذاشتهام. تنها به خاطر فضای مسموم و مرداب گونهی جمیع شاعران شعرگریخته. به خاطر گرگ سیرتان شعرساز.
به خاطر مهمانیهایی که در قالب جلسه شعر برپا میشود. یک روز با خودم گفتم: ما برای چه شعر مینویسم؟ مگر نه اینکه ادبیات نخستین راه برای زیباتر کردن جهان و زندگی نیست. اما همین قربانی در معبدهای شعر سر بریده میشود تا به رخ دیگری بکشیم ما گرگهای شعرشناسایم. ما مداحان سوگوارهی ادبیاتیم.
دستم را گرفتم و گریختم از دنیایی که دوست داشتم و سعی میکردیم با رفقایمان زیباتر کنیم.
آنها هم مثل من مدتهاست دیگر در کنار مجسمههای بزرگان نمیایستند تا عکسی برای اثبات شاعر بودنشان گرفته باشند.
سه)
وقتی نوجوان بودم. رسول یونان را برای اولین بار دیدم. از همان روزها زیاد دربارهی فرعیات شعر صحبت نمیکرد. با همان گفتار شیرینش گفت: کارت را بکن. شعرت را بنویس. ادبیات جدی ادبیات مهمانی و میزبانی نیست. هنوز که هر چند روز یکبار توفیق دیدارش را دارم و میبینمش. به احترام دوستی و مهربانی که در حقم داشته و دارد و مرا دوست خطاب میکند. به او می گویم: یادتان هست آن روز...
چهار)
و من چقدر دلم میخواهد
که گیس دختر سید جواد را بکشم...
پنج)
مرحوم سید احمد حسینی
بیست و چهار بهمن هزار و سیصد و نود و چهارشنبه
لینک مستقیم دانلود آلبوم صوتی سعادتآباد:
http://www.navaar.ir/…/%D8%B3%D8%B9%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D8%A…
آدرس خرید اینترنتی برخی از کتابهای مرحوم سید احمد حسینی:
خصوصن آبی / چاپ دوم
طبقهی اول ـ اول شرقی/ چاپ دوم http://www.jeihoon.net/%D8%B7%D8%A8%D9%82%D9%87-%D8%A7%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%88%D9%84-%D8%B4%D8%B1%D9%82%D9%8A-(%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87-%D8%B4%D8%B9%D8%B1)_45770
از توریسم تا تروریسم / چاپ سوم
چسبی به نام زخم / چاپ ششم
چقدر قیافهی شما برایم آشنا نیست/ چاپ سوم
غزل روزگار ما جلد اول/ چاپ پنجم
سه بعلاوه یک / چاپ دوم
http://kharid-interneti.ir/product/view/55645b8b3b102cd1063556cf
غزل روزگار ما جلد دوم
ساراییسم / چاپ هفتم